بانو سلام...

الان که دارم برایتان می نویسم بد جوری دلم هوای بارانی می خواهد...دوست دارم پا به پای ابرها بگریم...

دلم بد جور گرفته ...دوست دارم در آغوش یک نفر گریه کنم...آخه چه جوری بگم..

خسته شدم ...دیگه بریدم...دیگه طاقت شنیدن اخبار رو ندارم...حتی حس نوشتن رو هم ندارم...اما دلم خیلی پره وهیچ جایی بهتر از اینجا خالی نمیشه...

بانوی استقامت ...

عمه جان تا به کی باید شاهد پرپر شدن عزیزانمان باشیم...

عزیزانی که تا به حال نه آنها را دیده بودیم و نه حتی اسمشان را شنیده بودیم...آنهایی که خودشان در دفاع از حرم شما ،آسمانی می شوند ،و ما را تنها می گذارند تا در غم فراق آنان بسوزیم...

یا حضرت زینب...باور کنید دلم خیلی گرفته...از جور این زمانه...

دقایقی پیش خبرشهادت یک نفر ازآشناهامون ومجروحیت یک نفر از بهترین همشهریامونو (مدافعان حرم) شنیدم...خیلی متاثر شدم...

همه جا جنگ است وخونریزی ... یمن...عراق..سوریه...افغانستان...و...

کی آن رعنا قامت ظهور می کند؟؟کی در هم می شکند کاخ یزیدیان؟؟


أَینَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دَابِرِ الظَّلَمَةِ