شین مثل شهید

این روزها خیابان های شلوغ شهر بوی عید و اسکناس های نو میدهد !
همهمه ی مردم شهر در بازارهای رنگارنگ ، ما را یاد خیلی چیزها می اندازد ، از شادی و شوق کودکانه بچه های شهر تا اشکها و نگاه های مضطرب

ریحانه و فاطمه ومحمدو...

داشت فراموشم می شد که آرامش و امنیت مثال زدنی این روزهای ایران اسلامی در عمق منطقه پرآشوب غرب آسیا ، نعمتی بزرگ و البته گرانیست که براحتی میسر نشده است !
برای امنیت و آرامش و شور و نشاط این روزهای کشورمان بهای گزافی پرداخت شده !

میدانید چه بهایی؟
بهایی به سنگینی و گزافی خون جوانان کشورمان ، بهایی به قیمت داغدار شدن مادران و پدران و خانواده شهیدان
زهره وند ،مسلمی،عربی و انصاری...
و سنگین تر از اینها ، به بهای یتیم شدن فرزندانشان...

یادگاران شهید عید آمده اما بابا نیامده! بابا رفته !
همه سفره هفت سین می چینند و دورش مینشینند ، اما سفره تو از سفره همه ما زیباتر است!
قرآن و تو و مامان و عکس بابا و آینه ای که دوباره عکس بابا را نشان میدهد!

اما ! غصه نخورید اگر حالا بابا فقط یک عکس است ، خدایی هست که مهربانتر از باباست مهربانتر از مامان است و او امسال کنار عکس بابا می نشیند و شما را در آغوش می گیرد.
او بیش از پیش شما را دوست دارد و هوای شما را دارد.

سفره عید شما امسال خدا دارد ! چیزی که سفره خیلی ها ندارد !
هفت سین شما امسال هفت شین میشود ;
شین اول  شهیدتان
شین دوم  شور و حال شماست
شین سوم  شقایق سرخی که از خون بابایتان دمیده
شین چهارم  شبنمی که بر چشمان مادرانتان نشسته!
شین پنجم  شادی است که از خانه دل شما پر کشیده
شین ششم  شکسته شدن دل شما با شنیدن اسم بابا
و شین آخر  شعور کودکانه شماست که هر کسی ندارد!

ریحانه ها ومحمد های عزیز...

 امسال میخواهیم به یاد بابای قهرمانتان و مثل شما سفره عیدمان را هفت شین بچینیم!
اما شین اول و آخر سفره ما شرمندگیست !
شرمندگی در مقابل خون پاک شهیدان
محمد زهره وند !
سعید مسلمی !
علی اکبر عربی !
و حمیدرضا انصاری !
آری شرمنده ایم ، ما نمیتوانم در محضر نگاه های معصومانه و نگران شما خانواده های این عزیزان حتی حضور یابیم !
شرمنده ایم که حتی جرأت حضور برای تبریک عیدت را هم نداریم ، هر چه با خود فکر میکنیم نمیدانیم اگر این روزها با شما ها روبرو شدیم چه بگوییم ؟
بگوییم شرمنده ایم که با فرزندانمان آمده ایم خرید عید! آمده ایم برایش ماهی رنگی بخریم و شرمنده ایم که امسال بابای عزیزتان نیست که نازتان را بکشد ; بابایتان نیست که شما را بغل کند و برایتان ماهی رنگی و هفت سین خوشکل بخرد ; بگوییم شرمنده ایم که نمیتوانیم راهشان را ادامه دهیم

ای خانواده های محترم شهدا !
ما را حلال کنید ، تک تک ما را حلال کنید که امنیت و آرامشمان به قیمت یتیم شدن و از دست دادن عزیزانتان فراهم شده !

و بدانید مردم این مرز و بوم بامعرفت هستند ،
و قدردان صبوری های شما هستند  و هرگز از جان گذشتگی عزیزانتان را فراموش نمیکنند!

تقدیم به :
بازماندگان شهدای مدافع حرم استان مرکزی

telegram.me/Modafean_Markazi