صدای پای باران

می نویسم برای آنکس که به زودی می بارد...

آقا


ولایت فقیه پرتوى از ولایت امام زمان (علیه السلام)، و ولایت امام زمان(علیه السلام) پرتوى از ولایت پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم)، و ولایت پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) پرتوى از ولایت اللّه جلّ و علا است.

از دیدگاه مکتب توحید، مالک همه چیز و همه کس خداست و همچنین مالکیت مطلقه او منشأ حاکمیّت مطلقه اوست. از این رو بنابر اعتقاد موحّدان، هر حکومتى باید از حکومت اللّه سر چشمه گیرد و بر اساس اراده و اجازه او تشکیل شود.

آن زمان که خداوند پیامبرانش را براى هدایت انسانها فرستاد، حقّ زمامدارى آنان را نیز امضا فرمود و همگان را به تبعیّت و فرمانبرى آنان در همه زمینه ها دعوت نمود.

  • ۱ پسندیدم
  • ۱ نظر
    • يكشنبه ۱۴ تیر ۹۴

    بنی آدم اعضای یکدیگرند همه یک به یک نوکرحیدرند

                           

    بنی آدم اعضای یکدیگرند

    همه یک به یک نوکر حــیـــدرند

    چو عضوی به درد آورد روزگار

    مدد گیرد از صاحب ذوالـــفـــقـــآر

    بنی آدم اعضای یکدیگرند

    همه سر به سر نوکر حــــیــــدرند

    تو کز محنت این جهان در غمی

    چو خواهی رهایی بگو یـــاعـــلــــی

  • ۰ پسندیدم
  • ۱ نظر
    • يكشنبه ۱۴ تیر ۹۴

    پیامک شب قدر



     از غافلان حساب دلم را جدا کنید
    حرف و حدیث کهنه خود را رها کنید
    چیزی به شب نمانده به خلوت که می روید
    قدر است، قدری دل شکستۀ مارا دعا کنید

    -------

    شب عفو است ومحتاج دعایم ،زعمق دل دعایی کن برایم. اگر امشب به معشوق رسیدی .خدا را در میان اشک دیدی؟ کمی هم نزد او یادی از ما کن. کمی هم جای ما اور صداکن. بگو یارب فلانی رو سیاه است ، دودستش خالی وغرق گناه است. بگو یارب تویی دریای جوشان ،

    در این شب رحمتت بر وی بنوشان

    ------

    شب قدر است و من قدری ندارم
    چه سازم توشه قبری ندارم

    ------

                                               از آسمان باران انا انزلنا بر فرق زمین می بارد
                                                 
    امشب چشمانم را با آب توبه می شویم
                                                       
    و کلام قرآن در دهانم می ریزم
                                                         
    تا خواب چشمانم را نیازارد

  • ۰ پسندیدم
  • ۱ نظر
    • يكشنبه ۱۴ تیر ۹۴

    پیامک شهادت امیرالمومنین امام علی (علیه السلام)

    امشب این دل یاد مولا می کند

    لیلة القـدر است و احیا می کند

    بشنو ای گـوش دلها بی صدا

    نغمه ی فـزت و رب الکعبه را

    ----

    امشب سر مهربان نخلی خم شد

    در کیسه نان به جای خرما غم شد

    در خانه ی دور بیوه ای شیون کرد

    همبازی کودک یتیمی گم شد

    ----

    ای کاش علی شویم و عالی باشیم

    هم سفره کاسه سفالی باشیم

    چون سکه به دست کودکی برق زنیم

    نان آور سفره های خالی باشی

    ---

    دل را ز شرار عشق سوزاند علی(ع)

    یک عمر غریب شهر خود ماند علی(ع)

    وقتی که شکافت فرق او در محراب

    گفتند مگر نماز می خواند علی(ع)

    ----

    محراب کوفه امشب در موج خون نشسته

    یا عرش کبریا را سقف و ستون شکسته

    سجاده گشته رنگین از خون سرور دین

    یا خاتم النبیین، یا خاتم النبیین

    از تیغ کینه امشب فرقی دو نیم گردید

    رفت آن یتیم پرور، عالم یتیم گردید

    ---

    طبیبا وامکن زخم سرم را

    مسوزان قلب زینب دخترم را

    ببند آنگونه زخمم را که در قبر

    نبیند فاطمه زخم سرم را

    در و دیوار مسجد هست‏ شاهد

    که من گفتم اذان آخرم را

    وداع زندگی را گفتم آنروز

    که زد در کوچه قنفذ همسرم را

  • ۰ پسندیدم
  • ۱ نظر
    • يكشنبه ۱۴ تیر ۹۴

    فزت ورب الکعبه



    بابا اتاق پر شده از بوی مادرم

    وقتش رسیده پر بکشی سوی مادرم

    دیگر خجل نباش تو از روی مادرم

    فرقت شده شبیه به پهلوی مادرم

    از پشت در دوباره تو را می زند صدا

    تا که به دست تو بدهد محسن تو را

    سی سال در نبودن مادر شکسته ای

    پهلو به پهلویش پس آن در شکسته ای

    در کوفه های درد مکرر شکسته ای

    از مردم و نبودن باور شکسته ای

    گر چه شکسته ای و دلت هم شکسته تر

    این دل شکسته را هم از این کوفه ها ببر

    یادت که هست مادر ما قد خمیده بود

    یادت که هست گیسوی مادر سپیده بود

    یادت که هست محسن خود را ندیده بود

    یادت که هست غنچه خود را نچیده بود

    آنروزها که قد تو آنجا خمیده شد

    موی منم شبیه تو بابا سپیده شد

    مادر رسیده عطرپیمبر بیاورد

    تو تشنه ای برای تو کوثر بیاورد

    مرهم برای این دل پرپر بیاورد

    تا خار را ز دیده ی تو در بیاورد

    حرفی بزن که مونس تو مادر آمده

    حالا که استخوان زگلویت در آمده

    بابا بگو به مادرم از غصه های من

    از کوفه های بعد تو و ماجرای من

    از بی حسین گشتن من از عزای من

    از کوفه گردی من و از کربلای من

    بابا بگو که زینب خود را دعا کند

    بعد از حسین زود مرا هم صدا کند

    مادر رسید و زخم سرت را نگاه کرد

    گریه برای گودی یک قتلگاه کرد

    پس رو به روسیاهی خیل سپاه کرد

    نفرین به رقص خنجر مردی سیاه کرد

    وشمر جالسٌ ... نفس مادرم گرفت

    سر که به نیزه رفت دل معجرم گرفت

    منبع

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • يكشنبه ۱۴ تیر ۹۴

    اعمال شب قدر

    دلا مى جوش همچون موج دریا

    که دریا گر بیارامد بگندد

    براى عبادت و درک فضیلت و فیض شب قدر, عموما به مسجدها مى رویم, اما براى این که با انجام اعمال جنبى ـ که خود نیز اعمال پر فضیلتى است ـ خویشتن را براى درک عظمت و فضایل عمیق شب قدر آماده تر گردانیم تا بتوانیم در نورانیت قرآن نورانى شویم و بافرشتگان پاک آسمانى هم نوا گردیم و موجى در دریاى روح خود ایجاد کنیم,

    پیشوایان والامقام اسلام, ما را به انجام تکالیف زیر دعوت نموده اند.

    1 ـ غسل شب قدر

    غسل, از یک سو عبادت است, چون مى بایست به نیت تقرب و اطاعت خداوند انجام شود, و از سوى دیگر نظافت و بهداشت مى باشد, چون با شست وشوى بدن, هر مومنى خود را براى حضور در مجامع عمومى و ملاقات سالم و جاذب با اهل ایمان آماده و منظم مى گرداند.

    امام صادق(ع) فرموده است:هرکس براى شب هاى هفدهم,نوزدهم,بیست و یکم و بیست سوم ماه مبارک رمضان, که امید شب قدر بودن آنها مى رود, غسل انجام دهد, از گناهان پاک مى گردد, و مانند روزى مى شود که از مادر متولد گردیده است

    2 ـ احیا و ((شب زنده دارى))

    همان طور که در سیره پیامبر(ص) و حضرت فاطمه(س) مطالعه کردیم, احیا, بیدار بودن و شب هاى قدر را باعبادت سپرى نمودن, از تکالیف دیگر در این شب ها مى باشد. بارى, شب زنده دارى با عبادت و دعا, وظیفه اى براى همه شب هاى قدر است, اما امام حسن عسکرى(ع) فرموده: اگر نتوانستى در شب هاى دیگر احیا داشته باشى, سعى کن احیا و شب زنده دارى شب بیست و سوم را از دست ندهى.

    امام باقر(ع) نیز, فرموده است: هر کس شب قدر را احیا بدارد, خداوند مهربان گناهان او را مى آمرزد... 

    اما نکته بسیار مهمى که درباره ((احیا)) باید مورد توجه باشد, این است که, اولا: شب را تاسفیده صبح به عبادت و دعا بگذرانیم; ثانیا: به بیدارى چشم قناعت نکنیم, زیرا آنچه داراى اهمیت فوق العاده است, بیدارى دل و آگاهى و بصیرتى است که انسان را در محضر الهى و قرآن کریم و فرشتگان آسمانى, مودب و منظم و لایق گرداند.

    اى بسا بیدار چشم و خفته دل

    خود چه بیند چشم اهل آب و گل؟

    زیرا, فرشتگان آسمانى که به زمین نزول مى کند, طبق روایت نخست به محضر حضرت صاحب الامر(ع) شرف حضور مى یابند, تا علاوه بر سلامت آفرینى در شب قدر یا سلام رسانى به بندگان,پیام الله را به حجه الله (ع) ابلاغ دارند و طبیعى است اگر حجه الله(ع)از وضع عباد الله رضایت و خرسندى داشته باشد, وضع تقدیر و سرنوشت سال آینده عباد الله از جانب الله, وضع بهتر و سعادتمندانه ترى خواهد بود.

    3 ـ قرآن بر سر گرفتن

    تکلیف دیگر شبهاى قدر, قرآن به سرگرفتن است. مومنان روزه گرفته, در ماه خدا و خانه خدا, کتاب خدا را گشوده, به سرگرفته و آن را شفیع خود قرار مى دهند. آن ها به محتواى قرآن مى اندیشند, به آغوش آن پناه مى برند و با قرآن پیوند و پیمان مجدد برقرار مى نمایند, تا با معارف نورانى آن, همه زوایاى زندگى خویش را نورانى و متعالى گردانند.

    البته براى آگاهى به خصوصیات کامل این اعمال به کتاب هاى دعا باید مراجعه نمود.

    امام صادق(ع) هم فرموده است: براى شب هاى قدر قرآن کریم را جلوى خود قرار دهید, آن را بگشایید و بخوانید: اللهم انى إسئلک بکتابک المنزل, وما فیه وفیه اسمک الاکبر, وإسمائک الحسنى, وما یخاف ویرجى, إن تجعلنى من عتقائک من النار

    4 ـ نماز و دعا

    امام صادق(ع) فرموده است: در هر یک از دو شبهاى قدر صد رکعت نماز مى بایست خوانده شود. آن حضرت, خود نیز این عمل را انجام مى داد, چنانکه از سر شب تا سفیده صبح به دعا و مناجات با خداوند مى پرداخت.از جمله دعاهایى که به خواندن آنها سفارش شده دعاى جوشن کبیر مى باشد.

    5 ـ استغفار و توبه

    اگر چه روزه دارى خود عامل شست و شوى بخشى از گناهان مى باشد, اما براى وارد شدن به ماه مبارک رمضان, به خصوص دریافت فیض شب هاىقدراداى دین خالق و خلق هم, لازم خواهد بود, در عین حال, در این شب هاى نورانى, که به بیان امام صادق(ع): درهاى رحمت الهى, به روى بندگان گشوده مى گردد. درخواست آمرزش گناهان, توبه و انابه و گریه و ناله به درگاه خداوند, براى رفع گرفتارىها و رسیدن به حاجت هاى مادى و معنوى, کارى ضرورى خواهد بود.

    چون خدا خواهد که مان یارى کند

    میل مان را جانب زارى کند

    ز ابر گریان شاخه سبز وتر شود

    زان که شمع از گریه روشن تر شود

    به هر حال, عظمت و تکالیف شب هاى نورانى و سرنوشت سازقدر فراوان است, که این مقال را مجال آن نیست, فقط به طور خلاصه مى توان گفت:

    شب قدر , شب وصل است و آداب و تکالیفى را هم که تاکنون برشمردیم سراسر مى تواند مقدمه وصال محبوب باشد.

    برگرفته از :سایت جامع فرهنگی مذهبی شهیدآوینی

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • يكشنبه ۱۴ تیر ۹۴

    لیله القدر خیرمن الف شهر

    اى عفو تو شامل گناهان

    کوى تو پناه بى پناهان

    بر خسته دلان شفاى دردى

    محروم نکرده دردمندى

    باز است درت بر آزمندان

    اى عشق دل نیازمندان

    جز تو که نظر به حال ما کرد

    یا گوش بر این مقال ما کرد

    بخشنده هر گناهى اى دوست

    بر گم شدگان پناهى اى دوست

    اى راز دل شکسته من

    اى مرهم قلب خسته من

    اى مونس من انیس جانم

    اى یار و رفیق در نهانم

    اى راه مرا چراغ روشن

    آب و گل من زتست گلشن

    امید منى به هر دو عالم

    دورم منما زخویش یک دم

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • يكشنبه ۱۴ تیر ۹۴

    شهید محمد رضا تورجی زاده(فرمانده گردان یازهرا(س))

    زندگی نامه شهید محمد رضا تورجی زاده

    شهید محمد رضا تورجی زاده در سال چهل و سه در شهر شهیدان اصفهان به دنیا آمد . در همان دوران کودکی عشق و ارادت به خاندان نبوت و امامت داشته و با شور وصف ناپذیر در مجالس عزا داری شرکت می نمود . در کودکی بسیار با وقار نظیف و تمیز بوده به گونه ای که در میان همگنان ممتاز بود.

    ایشان دوران تحصیل را همراه با کار و همیاری در مغازه پدر آغاز نمود . پدرش به دلیل علایق مذهبی برای دوره ی راهنمایی به مدرسه ی مذهبی احمدیه ثبت نام نمود .

    کلاس سوم راهنمایی شهید مقارن با قیام مردم قم شده بود که شهید با جمعی از دوستان هم کلاسی ،چند نوبت تظاهراتی در مدرسه تدارک دیده و از رفتن به کلاس خودداری کرده بودند . با اوج گرفتن انقلاب ، شهید با چند تن از دوستان فعالیت های سیاسی خود را در مسجد ذکر الله آغاز نمود و در تظاهرات ضد حکومت شرکت می نمود که چند بار مورد ضرب و شتم ماموران قرار گرفت . شب ها را شعار نویسی و چاپ عکس حضرت امام روی دیوار ها اقدام می نمود . با پیروزی انقلاب فعالیت های خود را در مسجد ذکر الله و حزب جمهوری اسلامی و دیگر پایگاه های انقلابی پیگیری نمود . وی که از فعالان مبارزه با گروهک های ضد انقلاب و بنی صدر بود بار ها مورد ضرب و شتم طرفداران بنی صدر و اعضای این گروهک ها قرار گرفت . 

    ایشان به شهید مظلوم بهشتی و آیت الله خامنه ای علاقه ی فراوانی داشتند .

    شهید تورجی زاده مداحی و روضه خوانی را در دبیرستان هاتف با دعای کمیل آغاز کرد
    شبهای جمعه در جمع دانش آموزان زیبا ترین مناجات را با خدای خویش داشت .

    در سال شصت و یک به جبهه عزیمت نمود و در تیپ نجف اشرف به خدمت مشغول شد . و در عملایات های محرم والفجر ها و کربلا ها شرکت نمودند .پس از عزیمت به جبهه در جمع رزمندگان به مداحی و نوحه سرایی پرداخت و بسیاری از رزمندگان جذب نوای گرم و دلنشین او می شدند و در وصیت نامه های خود تقاضا داشتند در مراسم هفته ی آن ها ایشان دعای کمیل را بخوانند . این علاقه و تقاضا های رزمندگان بود که باعث شد ایشان هیئت گردان یازهرا را تاسیس کنند که هر دوشنبه در جبهه در محل گردان و در هنگام مرخصی در اصفهان برگذار می شد . که این هیئت بعد ها به هیئت محبان حضرت زهرا و هیئت رزمندگان اسلام شهر اصفهان تغییر نام داد.

    شهید به حضرت زهرا سلام الله علیه علاقه ی وافری داشتند و در غالب مداحی هایشان از مصائب ایشان می خواندند . همچنین ایشان وصیت نمودند که بروی سنگ قبر ایشان بنویسند : یا زهرا

    ایشان به نماز اول وقت اهمیت فراوانی می دادند . و قران کریم را بسیار تلاوت می نمودند . همیشه دو ساعت قبل از نماز صبح به راز و نیاز می پرداختند . صدای گریه های ایشان بعضا موجب بیدار شدن دیگران می شد . این عبادت و راز و نیاز با معبود تا طلوع آفتاب ادامه داشت .

    ایشان در جبهه بار ها مجروح شدند به گونه ای که در میان دوستان به شهید زنده معروف شدند . و هر بار پیش از بهبودی کامل باز به جبهه عزیمت کردند .

    سر انجام این مجاهد خستگی ناپذیر در پنجم اردیبهشت سال شصت و شش در ارتفاعات شهر بانه در استان کردستان در ساعت هفت و سی دقیقه صبح حین فرماندهی گردان یا زهرا در سنگر فرماندهی به شهادت رسیدند . جراهتی که موجب شهادت ایشان شد همچون حضرت زهرا بود : جراحاتی بر پهلو و بازو و ترکش ها یی مانند تازیانه بر کمر ایشان...

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • شنبه ۱۳ تیر ۹۴

    شادی روح شهدا صلوات

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • شنبه ۱۳ تیر ۹۴

    شهید حسین خرازی( فرمانده لشکر14امام حسین)

    شهید خرازی ، قبل از انقلاب :

    سال 1336 ه ش در یکی از محله‌های مستضعف‌نشین شهر شهیدپرور«اصفهان» بنام کوی«کلم»، در خانواده‌ای آگاه، متقی و با ایمان فرزندی متولد شد که او را حسین نامیدند.از همان آغاز، کودکی باهوش و مودب بود. در دوران کودکی به دلیل مداومت پدر بر حضور در نماز جماعت و مراسم دینی، او نیز به این مجالس راه پیدا کرد.از آنجا که والدین او برای تربیت فرزندان اهتمام زیادی داشتند، او را به دبستانی فرستادند که معلمانش افرادی متعهد، پایبند و مراقب امور دینی و اخلاقی بچه‌ها بودند. علاوه بر آن، اکثر اوقات پس از خاتمه تکالیف مدرسه، به همراه پدر به مسجد محله ؛می‌رفت و به خاطر صدای صاف و پرطنینی که داشت، اذان‌گو و مکبر مسجد شد.

    در سال 1355 پس از اخذ دیپلم طبیعی به سربازی اعزام شد. در مشهد ضمن گذراندن دوران سربازی، فعالانه به تحصیل علوم قرآنی در مجامع مذهبی مبادرت ورزید.

    طولی نکشید که او را به همراه عده‌ای دیگر بالاجبار به عملیات سرکوبگرانه ظفار در (عمان) فرستادند. حسین از این کار فوق العاده ناراحت بود و با آگاهی و شعور بالای خود، نماز را در آن سفر تمام می‌خواند. وقتی دوستانش علت را سئوال کردند در جواب گفت: این سفر، سفر معصیت است و باید نماز را کامل خواند.

    در سال 1357 به دنبال صدور فرمان حضرت امام خمینی مبنی بر فرار سربازان از پادگانها و سربازخانه‌ها، او و برادرش هر دو از خدمت سربازی فرار کردند و به خلیل عظیم امت اسلامی پیوستند. آنها در این مدت، دائماً در تکاپوی فعالیتهای انقلابی وبا تشکلهای انقلابی محل درتماس بودند.

    در سال 1357 به دنبال صدور فرمان حضرت امام خمینی مبنی بر فرار سربازان از پادگانها و سربازخانه‌ها، او و برادرش هر دو از خدمت سربازی فرار کردند و به خیل عظیم امت اسلامی پیوستند.

     شهید خرازی ، بعد از پیروزی انقلاب :

    از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، درگیر فعالیت در کمیته انقلاب اسلامی، مبارزه با ضد انقلاب داخلی و جنگهای کردستان بود و لحظه‌ای آرام نداشت. 



    دشمن که هر روز در فکر ایجاد توطئه‌ای علیه انقلاب اسلامی بود، غائله کردستان را آفرید و شهید حاج حسین خرازی در اوج درگیریها، زمانی که به کردستان رفت، بعد از رشادتهایی که در زمینة آزاد کردن شهر سنندج (همراه با شهید علی رضاییان فرماندة قرارگاه تاکتیکی حمزه) از خود نشان داد، در سمت فرماندهی گردان ضربت که قویترین گردان آن زمان محسوب می‌شد، وارد عمل گردید و در آزادسازی شهرهای دیگر کردستان از قبیل دیواندره، سقز، بانه، مریوان و سردشت نقش مؤثری را ایفا نمود و با تدابیر نظامی، بیشترین ضربات را به ضدانقلاب وارد آورد.


  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • شنبه ۱۳ تیر ۹۴

    امام حسن مجتبی(علیه السلام)



    در نیمه ماه رمضان سوم هجری، اولین فرزند علی علیه‌السلام و فاطمه سلام الله علیها به دنیا آمد. پس از ولادت، نامگذاری از جانب مادر به پدر، و از او به رسول خدا محوّل شد و آن حضرت هم منتظر نامگذاری پروردگار ماند.
    تا اینکه جبرئیل ،امین وحی، فرود آمد و گفت: « خدایت سلام می‌رساند و می‌گوید چون علی برای تو همانند هارون برای موسی است، نام فرزندش را نام فرزند حضرت هارون علیه السلام یعنی شبّر قرار ده!»
    رسول خدا فرمود: « زبان من عربی است و شبّر، عبری است.»
    جبرئیل گفت: « شبّر در زبان عرب به معنای« حسن» است.»
    به این ترتیب، کودک، حسن نام گرفت. تنها کنیه‌ی آن حضرت « ابو محمد» و مشهورترین القابش« سیّد» و «سبط» و «تقی» است. 



    رابطه امام حسن علیه السلام و رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم : امام حسن علیه السلام بیشتر از هفت سال با رسول خدا زندگی نکرد، ولی در همین مدت به شدت مورد عنایت آن حضرت بود و استفاده ‏های علمی و تربیتی فراوانی برد. محبت رسول خدا به امام حسن بسیار فراوان بوده و آن حضرت، گاهی نوه‌اش را در کارهای بزرگی همانند بیعت رضوان و مباهله با نصارای نجران هم شرکت می‌داده است. رسول خدا درباره‌ی او تعریف و تمجیدهای فراوانی نموده است که امام بعدها به مناسبت‌های مختلف، از آنها برای معرفی شخصیت الهی خویش سود جست. 


    امام حسن و فاطمه زهرا سلام الله علیها امام حسن علیه السلام با مادر خود، فاطمه‌ی اطهر، رابطه‏ای عمیق و متعالی داشت. فاطمه گاه با فرزندش بازی‌های کودکانه می‌کرد و گاه با ملاطفت مادرانه او را به عبادات مستحب تشویق می‌نمود. حسن نیز گزارش سخنان رسول خدا را پیش از هر کس، از مسجد به مادر می‌رساند و گاه در عبادت مادر دقت می‌کرد و از آن درس‌ها می‌گرفت.


    امام حسن علیه السلام با پدر، از آغاز خلافت تا شهادت : امام حسن از آغاز بیعت مردم با حضرت علی علیه السلام تا لحظه شهادت آن حضرت در مقام قوی‏ترین بازوی آن حضرت عمل کرد. در جریان بیعت، حضوری جدی داشت؛ در سه جنگ جمل ، صفین و نهروان حاضر بود. پیش از جنگ جمل هم به همراه عمّار یاسر و قیس بن سعد به کوفه رفت و با سرکوب‌کردن فتنه‌ی ابو موسی اشعری ، مردم را به جنگ با مردم بصره فرا خواند. گهگاه به جای پدر نماز جمعه بر پا داشت. در شب ضربت خوردن پدر قصد داشت همراهی‌اش کند که با منع پدر، منصرف شد. پس از ضربت‌خوردن پدر نیز تمام تلاش خود را برای بهبود و استراحت آن حضرت به کار بست و در پایان به وصایای او گوش سپرد.

    جانشینی پس از شهادت پدر

    حضرت علی علیه السلام قبل از شهادت، امام حسن را وصی خود تعیین کرد. رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم نیز قبل از آن به دو گونه این وصایت را اعلام کرده بودند؛ یکی به صورت تصریح به امامت امام حسن و امام حسین علیهماالسلام پس از پدرشان، و دوم تصریح به امامت اوصیاء دوازده‌گانه‌ی خود، با ذکر اسامی آنها.

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • يكشنبه ۷ تیر ۹۴

    ۱۵ شعبان ولادت با سعادت امام حسن مجتبی مبارک باد


                   ماه رحمت، سفره اش گسترده شد

               زنده از فیضش جهان مرده شد
              
    آسمان پرگشته از شادی و شور
             
    آمده از لطف حق میلاد نور

                ولادت امام حسن (ع) مبارک

    ***

                                        میلاد حسن(ع) خسرو دین است امشب
                                
    شادی و سرور مؤمنین است امشب
                                 
    از یمن قدوم مجتبی(ع) طاعت ما
                                 
    مقبول خداوند مبین است امشب

    ***

                                                  روزه داران به رهش جان و دل ایثار کنید
                                         
    امشب از جام تولای وی افطار کنید
                                           
    میلاد کریم اهل بیت مبارک

                                              ***

                                               با عشق حسن(ع) من به جهان ناز کنم
                                         
    افطارمو با نام حسن باز کنم
                                                                                         صد شکر که درک شب قدر رمضان
                                          
    با جشن ولادتش آغاز کنم





  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر

    دعای غریق وحفظ دین

    شیخ صدوق روایت کرده از عبد الله بن سنان که گفت :

    حضرت صادق (علیه السلام) فرمود: پس از این، شبهه ‏ای شما را خواهد رسید، که بدون نشانه دیده شدنی و امام هدایت کننده ‏ای خواهید ماند و از آن نجات نمی‏یابد، مگر کسی که دعای غریق را بخواند.

    عرض کردم: «دعای غریق چیست؟»

    فرمود: می‌گویی:
    «یا اللهُ یا رَحْمنُ یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَی دِینِکَ»

    پس گفتم: «یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الاَبْصارِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَی دِینِکَ» (راوی کلمه و الابصار را به دعا اضافه نمود)

    حضرت صادق (علیه السلام) فرمودند: «به راستی که خدای عزّوجل مقلب القلوب و الابصار است، اما آن‌چنان که من گفتم بگو:

    یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَی دِینِکَ


    منبع :مفاتیح الجنان ؛ بعد از زیارت وارث و قبل از زیارت حضرت عباس 

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • يكشنبه ۷ تیر ۹۴

    لبخند رضایتش می ارزد به همه سختی ها


    بگذار تمام دنیا مسخره ات کنند

     خودت را ...

     چادرت را ...

     سیاه بودنش را ...

     چهره بدون آرایشت را...

     می ارزد به یک لبخند رضایت مهدی  فاطمه (عج)

     گذشت آن زمان که نفت را طلای سیاه می گفتند

     این روزها طلا تویی ...

     سیاه هم چادرت ...

     طعنه ها دلسردت نکنند...

     بانو! با افتخار در کوچه های شهر قدم بزن.




  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • پنجشنبه ۴ تیر ۹۴

    فضای مجازی به اندازه انقلاب اسلامی اهمیت دارد.


    ما فعالان فضای مجازی بیکار نیستیم !

     

    گاهی از ما پرسیده می شود که:


     چرا اینقدر برای فضای مجازی وقت میگذارید، مگر بیکارید؟ 


    ما در فضای مجازی به دنبال تفریح و سرگرمی نیستیم.

    به دنبال پر کردن اوقات فراغت هم نیستیم.

    به دنبال اسم و رسم نیستیم.

    به دنبال التماس دعا از مسؤلین نیستیم.

    به دنبال ریا و خود نمایی و تظاهر نیستیم.

    نگاه ما به فضای مجازی متفاوت است.

    ما فضای مجازی را یک جبهه جنگ می دانیم

    جنگ همیشه با شلیک توپ و تفنگ نیست.

    فضای مجازی میدان مبارزه است و مبارزه بوده و هست و خواهد بود ،

    فقط شکل و نوع آن تفاوت کرده است.


    *مبارزه مرد میخواهد نه انسان بیکار.*


    همانطور که در دوران جنگ مسلحانه و به تعبیری "جنگ سخت" مردانی حضور یافتند که:

     خانواده داشتند،

     درس و دانشگاه داشتند،

     کار و زندگی داشتند.

    بیکار نبودند ،

    ولی بزرگترین کارشان شد دفاع از اسلام و انقلاب و از همه چیز خود گذشتند و ایثار نمودند.

    اکنون نیز در میدان "جنگ نرم" باید حضور یافت.

     

    ما که لیاقت بیش از این را نداریم و

    از هیچ چیزمان نگذشتیم جز اوقات فراغت خود برای دفاع به حد توان و وسع خود.


    به فرموده رهبر فرزانه انقلاب:



     

    البته ورود در فضای مجازی احتیاج به؛

    *ایمان 

    *علم 

    *ذوق و سلیقه و هنر

    دارد و بزرگترین آفت این کار گرفتار شدن به ؛

    *غرور 

    *سیاست زدگی 

    *حسادت 

    *سطحی نگری

    *روز مرگی 

    می باشد.

    دشمن دارد با این ابزار ایمان و غیرت و اعتقادات جوانان ما را نشانه می گیرد و

    در سایه بی عرضگی و بی لیاقتی بعضی از مسئولان فرهنگی و رسانه ای کشور ،

    تا حدودی در این جنگ موفق بوده است.

     

     باید جواب کار فرهنگی باطل آنان را با کار فرهنگی حق داد.


    عطرظهور

  • ۰ پسندیدم
  • ۱ نظر
    • پنجشنبه ۴ تیر ۹۴

    همت همت مجنون...


    آی شهدا دست ما رو بگیر …بی سیم هایی که شما میزدید و بی سیم هایی که ما الان میزنیم خیلی

    تفاوت داره .شرمنده ایم بخدا …

    همت همت مجنون
    حاجی صدای منو میشنوید
    همت همت مجنون
    مجنون جان به گوشم
    حاج همت اوضاع خیلی خرابه برادر
    محاصره تنگ تر شده …
    اسیرامون خیلی زیاد شدند اخوی….
    خواهرا و برادرا را دارند قیچی می کنند ….
    اینجا شیاطین مدام شیمیایی می زنند….
    خیلی برادر به بچه ها تذکر می دیم ولی انگار دیگه اثری نداره …
    عامل خفه کننده دیگه بوی گیاه نمی ده، بوی گناه می ده …
    همــــــــــــــــــــــــــــــــــت جان

    فکر نمی کنم حتی هنوز نیمه ی راهم باشیم ….
    حاجی اینجا به خواهرا همش میگیم پر چادرتون رو حائل کنید تا بوی گناه مشامتونو اذیت نکنه
    ولی کو اخوی گوش شنوا…
    حاجی برادرامونم اوضاعشون خرابه…….
    همش می گیم برادر نگاهت برادر نگاهت ….

    کو اونایی که گوش میدن.حتی میان و به این نوشته های ماهم میخندن چه برسه به عملش
    حاجی این ترکش های نگاه برادرا فقط قلبو میزنه
    کمک می خوایم حاجی …….
    به بچه های اونجا بگو کمکــــــــــــــــــــــــــــــ برسونند

    داری صدا رو…….
    همت همت مجنون…….

    حکایت ما الان اینه،

    ولی کار ما از بیسیم زدن گذشته، کاش یه تیکه سیم می موند باش سیم خودمونو وصل کنیم به شهدا

    ولی افسوس که همه رو خودمون قطع کردیم. ولی بازم امیدمون به خودشونه.

    یه نگاهی به خودتون بکنید و راهتون رو عوض کنید.

    بخدا پشیمون میشید...

    شهدا شرمنده .دستمون رو بگیرید

  • ۰ پسندیدم
  • ۱ نظر
    • چهارشنبه ۳ تیر ۹۴

    رهنمودهای اخلاقی آیت الله مجتهدی تهرانی(رحمت الله علیه)

    "به فقرابرسیدتا چشمتان نزنند.".

    دائم به فکر نمازونمازشب ونمازجماعت وذکر گفتن نباشید،کمی هم به فقرا برسید.

    به کسانیکه تمکن مالی دارند نصیحت می کنم که شمادر معرض چشم زخم هستید.شماکه وضع مالی تان خوب است،غالبا دچار چشم زخم هستید.

    هرماه یک گوسفند قربانی کنید،موثراست.گوشتش را بین فقرا ومستحقان تقسیم کنید.حتی فامیلتان ممکن است چشمتان بزنند.

    (برگرفته از کتاب طریق وصل)


  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • دوشنبه ۱ تیر ۹۴

    رهنمودهای اخلاقی آیت الله مجتهدی تهرانی(رحمت الله علیه)

    " خدا را در لحظه لحظه ی زندگی خود یاد کنید. "

    هر وقت نا امید از همه جا شدی بدون که کارت درست میشه.

    حدیث داریم به عزت و جلال خودم قسم که قطع میکنم امید بنده ای که به غیر من امید داره. امیدمون اگه گوشه دلمون به کسی باشه که کارمون را اون درست کنه خدا حاجت ما رو نمیده.

    ( برگرفته از سخنان حاج آقا مجتهدی )


  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • دوشنبه ۱ تیر ۹۴

    انس با قرآن

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • پنجشنبه ۲۸ خرداد ۹۴

    پاداش مخصوص روزه

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • پنجشنبه ۲۸ خرداد ۹۴

    مهجوربودن قرآن

  • ۱ پسندیدم
  • ۱ نظر
    • پنجشنبه ۲۸ خرداد ۹۴

    آمدرمضان...




    استشمام عطر خوشبوی رمضان گوارای وجود پاکتان.

    ماه مبارک آمد، ای دوستان بشارت
    کز سوی دوست ما را هر دم رسد اشارت
    آمد نوید رحمت، ای دل ز خواب برخیز
    باشد که باقی عمر، جبران شود خسارت




    آمد رمضان هست دعا را اثری
    دارد دل من شور و نوای دگری
    ما بنده عاصی و گنهکار توییم
    ای داور بخشنده بما کن نظری

    ****

    کاش در این رمضان لایق دیدار شوم
    سحری با نظر لطف تو بیدار شوم
    کاش منت بگذاری به سرم مهدی جان
    تا که همسفره تو لحظه افطار شوم

    ****

    ماه رمضان است صفا آمده است
    بر خانه دل نو رو ضیا آمده است
    از سفره ما بوی بهشت می آید
    این سفره ز درگاه خدا آمده است

    ****

    آمد گه آمرزش و شهرُ الله عظمی / توفیق خدایا، تو ز ما سلب مفرما
    شد باز در رحمت خالق به روی خلق / چون ماه مبارک ز افق گشت هویدا . . .

    مارا به دعا کاش نسازند فراموش

    رندان سحرخیز که صاحب نفسانند ...



  • ۱ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • سه شنبه ۲۶ خرداد ۹۴

    در خاک آرمیدن با دستانی بسته...

    غواص را با دستان بسته یافته‌اند، یعنی شهادت دسته جمعی
    عده‌ای‌شان حتی جای جراحت نیز نداشته‌اند و این به این معناست که برادران قابیلی‌مان زنده‌ به گورشان کرده اند

    در آن لحظه که خاک روی چشمها و دهانت ریختند به چه می‌اندیشیدی؟

    برادرم در آن لحظه که زنده به گورت کرده‌اند به دستان لرزان مادر و چشمان پدر می‌اندیشیدی که چگونه تو را راهی این سفر کرده‌اند
    به چشمان منتظری که هر روز برای سلامتی‌ات دعا می‌کردند یا به قلبی که زین پس فقط باید با یادت روزگار بگذارند و سالها چشم به در بدوزند و برای بازگشتت دعا کند



    در آن لحظه به کدام چهره می اندیشیدی؟

    به همسرت که بعد از تو و بدون حضورت چگونه روزگار می‌گذارند یا به فرزندت که باید باقی راه را بدون حمایت پدرانت به تنهایی طی کند.
    شاید هم در آن دم چهره‌ی پیر جماران را به یاد آوری که چگونه امیدش به پیروزی شما و سربلندی این خاک بوده و هست و چقدر متاثر خواهد شد از شنیدن مفقود شدن ۱۷۵ غواص به یکباره آن هم در خاک دشمن و چه دردناک خواهد بود برای رهبرت.
    برای فرزندانی که نمی‌دانند سایبان دراز پدر از این دنیا رخت بر بسته‌ است یا نه و آیا این تنهایی و بی‌کسی گرد یتیمی ست که برسشان نشسته یا باید چشم به راه پدری باشند که به سفری طولانی رفته و بازخواهد گشت



    *قرآن و کاسه آب

    برادر هابیل‌ام ، روز اعزامت به یادت هست؟
    پدر از زیر قرآن با دلی نگران عبورت داد تا در پناه قرآن برای آزادی خاکت به مبارزه بروی و مادر با چشمانی اشک‌بار کاسه‌ی آبی برای بازگشت بی‌خطر و بی‌بلا به پشت پایت ریخت تا بازگردی تا آرامش خانه‌اش باشی اما ، اما دوباره دیدنت عمریست که آرزوی چشمان منتظرش شده است و پدری که پس از بی‌خبری چند سالی بیش نداشتنت را تاب نیاورد و رفت.
    حال مادر تنها به امید بازگشت تو زنده است به امید دیداری که با یک بوسه به رویت در کنار پیکرت جان دهد.
    اما افسوس که آمدنت خیلی به درازا کشیده و امروز هم که آمده‌ای بردستان مردم این شهر و در تابوت در پیش چشمانش خوابیده‌ای. 



    (باشگاه خبرنگاران)
  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • يكشنبه ۲۴ خرداد ۹۴

    دریادلان خط شکن

    «مجاهدت غوّاصان دریادل عملیات کربلای چهار و پنج، هرگز از یاد تاریخ این مرز و بوم نخواهد رفت. آن‌ها همچنانی که خدای متعال فرموده است زنده‌اند. ما باید تلاش کنیم آن ارزش‌ها را، که آن‌ها به خاطر آن در این میدان‌ها وارد شدند، زنده بداریم... این شهیدان دریادل و خط شکن متعلق به همه ملت ایرانند.»

    "برگرفته از بیانات رهبر انقلاب"

    به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، سردار سرتیپ باقرزاده در نشست خبری نحوه کشف پیکر 175 شهید غواص عملیات کربلای 4 که در منطقه ابوفلوس کشف شده اند، افزود: مظلومیت شهدا و سند جنایت بعثی ها به فراموشی سپرده شده و به جای آن مباحثی مطرح می شود که اهمیتی ندارد .

    وی گفت: باید تلاش رژیم بعثی در جنگ تحمیلی و همچنین شرکای آنها در حمله به کشورمان همواره بحث و بررسی شود.

    فرمانده کمیته جستجوی مفقودین با بیان اینکه در جریان کشف پیکر این شهدا تعدادی از رسانه های بیگانه از جمله بی بی سی شهادت رزمندگان را علت تصمیمات فرماندهانشان اعلام کردند، افزود: این رسانه ها و سردمدارانشان که شریک جرم رژیم بعثی هستند، با این اقدامات سعی در انحراف افکار عمومی دارند.

    سردار باقرزاده با بیان اینکه رزمندگان ما ابتدا اسیر شدند و بعد به شهادت رسیدند، گفت: تعدادی از این شهدا با دستانی بسته زنده به گور شدند و هیچ اثری از اصابت گلوله بر پیکر این شهدا وجود ندارد.

    فرمانده کمیته جستجوی ستاد کل نیروهای مسلح همچنین با بیان اینکه باید مظلومیت این شهدا بیان می شد، گفت: قصد نداشتیم از پیکر این شهدا رونمایی کنیم اما برای بیان مظلومیت آنها این کار را انجام می دهیم.

    وی با اشاره به نحوه شهادت این 175 شهید افزود: پیکر رزمندگان ما با عبور از اروند و جزیره ام الرصاص در 15 کیلومتری خط مقدم در منطقه ابوفلوس کشف شده اند که نشان می دهد این شهدا به این منطقه منتقل شده اند.

    وی با بیان اینکه عده ای به دنبال نادیده گرفته شدن مظلومیت این شهدا هستند، گفت: باید اهداف شهدا را مطرح کرد نه تعداد آنان و یا اینکه چند نفر از آنها دستشان بسته بود.

    سردار باقرزاده تصریح کرد: بسته بودن دست شهدای غواص اوج مظلومیت آنان است و ما امروز وظیفه داریم مظلومیت توأم با اقتدار شهدا را منتشر کنیم.

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • يكشنبه ۲۴ خرداد ۹۴

    چرا چادری شدم؟؟

    چرا چادری شدم؟
    گفتم: چه می‌دانم، لابد این ‌طوری خوش‌تیپ تری!!!
    گفت: خیر!!!
    گفتم: خب لابد فهمیدی این ‌طوری حجابت کامل‌تره مثلاً!!!
    گفت:خیر !!!

    گفتم: ای بابا!!! خب لابد عاشق یکی شدی،اون گفته اگه چادر بپوشی بیشتر دوستت دارم!!

    گفت: نزدیک شدی!!!
    گفتم: آها!!! دیدی گفتم همه ‌ی قصه ‌ها به ازدواج ختم می‌شوند؟ دیدی!!!
    گفت: برو بابا… دور شدی باز...
    گفتم: خب خودت بگو اصلاً...

    گفت: یک جایی شنیدم چادر، لباس “حضرت زهرا”ست،                                

                                         خواستم کمی شبیه “حضرت زهرا” باشم .

                            

  • ۰ پسندیدم
  • ۱ نظر
    • جمعه ۱۵ خرداد ۹۴

    یخ فروشی(آیت الله بهجت)

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • جمعه ۱۵ خرداد ۹۴

    نعمت داشتن دختر

  • ۰ پسندیدم
  • ۱ نظر
    • جمعه ۱۵ خرداد ۹۴

    مناجات های خواجه عبدالله انصاری

    الهی از پیش خطر و از پس راهم نیست دستم گیر که جز فضل تو پناهم نیست.
    الهی ترسانم از بدی،خود بیامرز مرا به خوبی خود.
    الهی بنیاد توحید ما خراب مکن و باغ امید ما بی آب مکن.
    الهی هرکس ازآنچه ندارد مفلس است و من از آنچه دارم.
    الهی ابوجهل از کعبه می آید و ابراهیم از بتخانه،کار به عنایت بود ،باقی بهانه.
    الهی اگر مجرمم، مسلمانم و اگر بد کرده ام پشیمانم.
    الهی کدام درد از این بیش باشد که معشوق توانگر بود و عاشق درویش...

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • جمعه ۱۵ خرداد ۹۴

    کل گردان صلوات

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • جمعه ۱۵ خرداد ۹۴

    ای که یک عمر سرودی تو کجایی!تو کجایی؟

     

    مثل هر بار برای تو نوشتم:
    دل من خون شد ازین غم، تو کجایی؟
    و ای کاش که این جمعه بیایی!
    دل من تاب ندارد،
    "همه گویند به انگشت اشاره، مگر این عاشق دلسوخته ارباب ندارد؟ ... تو کجایی؟ تو کجایی..." »

    و تو انگار به قلبم بنویسی:
    که چرا هیچ نگویند
    مگر این رهبر دلسوز، طرفدار ندارد، که غریب است؟

    و عجیب است
    که پس از قرن و هزاره
    هنوزم که هنوز است
    دو چشمش به راه است
    و مگر سیصد و اندی نفر از شیفتگانش ، زیاد است
    که گویند
    به اندازه یک « بدر » علمدار ندارد!
    و گویند چرا این همه مشتاق ، ولی او سپهش یار ندارد!

    *****

    (وجواب امام زمان(عج))

    تو خودت!
    مدعی دوستی و مهر شدیدی که به هر شعر جدیدی،
    ز هجران و غمم ناله سرایی ، تو کجایی؟
    تو که یک عمر سرودی «تو کجایی؟» تو کجایی؟
    باز گویی که مگر کاستی ای بُد ز امامت ، ز هدایت ، ز محبت ،
    ز غمخوارگی و مهر و عطوفت
    تو پنداشته ای هیچ کسی دل نگران تو نبوده؟
    چه کسی قلب تو را سوی خدای تو کشانده؟
    چه کسی در پی هر غصه ی تو اشک چکانده؟
    چه کسی دست تو را در پس هر رنج گرفته؟
    چه کسی راه به روی تو گشوده؟
    چه خطرها به دعایم ز کنار تو گذر کرد
    چه زمان ها که تو غافل شدی و یار به قلب تو نظر کرد...
    و تو با چشم و دل بسته فقط گفتی...
    تو کجایی!؟ و ای کاش بیایی!
    هر زمان خواهش دل با نظر یار یکی بود، تو بودی...
    هر زمان بود تفاوت ، تو رفتی ، تو نماندی.
    خواهش نفس شده یار و خدایت ،
    و همین است که تاثیر نبخشند به دعایت ،
    و به آفاق نبردند صدایت
    و غریب است امامت
    من که هستم ،
    تو کجایی؟
    تو خودت ! کاش بیایی
    به خودت کاش بیایی...!

  • ۱ پسندیدم
  • ۱ نظر
    • پنجشنبه ۱۴ خرداد ۹۴