صدای پای باران

می نویسم برای آنکس که به زودی می بارد...

۱۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

زهرایی بمانیم...

مظلومیت یعنی ،
در بیت فریاد میزنند :
ما اهل کوفه نیستیم ، علی تنها بماند !
و در شهر اشعث‌ ها رأی می‌آورند :)
.
مظلومیت یعنی ،
بغض حسن ..
اشک حسین ..
یعنی دست های بسته ی فاتح خیبر !
شعله های در
چشمه ی کوثر ..
.
بخدا قسم‌ !
اگر در برابر دین ما بایستید ،
در مقابل دنیا‌ی‌تان می‌ایستیم !
تمام قد !
و هنوز هم هستند زهرا هایی که فدایی علی هستند !
.
بخدا قسم !
هنوز هم هستند زهرا هایی که
پشت در خواهند سوخت
عمرشان در راه ولایت ، کوتاه خواهد شد ..
سیلی خواهند خورد ..
در کوچه های بی غیرتـی
چادرشان‌ خاکی خواهد شد ..
کودکانشان را فدا خواهند کرد ..
اما نمیگذارند مویی از سر سیدعلی کم شود !
.
به گور خواهید بُرد !
آرزوی حتی لحظه ای برگشتن ما را از راه سرخ شهادت !
آرزوی تمام کردن این نهضت را !
ما انقلاب کردیم برای حسین !
و تا پرچم سرخ را به دست پسر فاطمه نسپرده ایم ،
تا آخرین قطره ی خون
در برابر تمام دنیا می‌ایستیم !
.
وای به حالتان !
بغضی در گلوی رهبرم خانه کند ..
بخدا قسم !
چنان حماسه ای رقم میزنـیم
که طومار دنیاطلبی‌ و عداوت‌تان الی الابد  بسته شود !
که ایمان بیاورند به‌ کم من فئة قلیلة ..
که هم الغالبون !
.
بخدا قسم !
زینب وار
و
زهراگونه
تا زمانی که منتقم اشک های دل شیعه برسد ،
پشتیبان ولایت می مانیم !
.

ما‌بیخیال‌سیلی‌مادر‌نمیشویم
قلب‌همه‌ما‌گرفت
 
.
و الحمدلله برای زهرایی بودنمان

  • ۲ پسندیدم
  • ۲ نظر
    • پنجشنبه ۲۷ اسفند ۹۴

    من چادرم را دارم...

    آن ها چفیه داشتند

    من چادر دارم!!!

    آنان چفیه می بستند تا بسیجی وار بجنگند

    من چادر می پوشم تا زهرایی زندگی کنم

    آنان چفیه را خیس می کردند تا نَفَس هایشان آلوده ی شیمیایی نشود

    من چادر می پوشم تا از نفَس های آلوده دور بمانم

    آنان سرخی خونشان را به سیاهی چادرم امانت داده اند...

    من چادرسیاهم را محکم می پوشم تا امانتدار خوبی برای آنان باشم ...

                                        

    یازهرا

          

  • ۱ پسندیدم
  • ۳ نظر
    • چهارشنبه ۲۶ اسفند ۹۴

    زندگی‌ مانند یک پتوی کوتاه است.

    زندگی‌ مانند یک پتوی کوتاه است.

    آن را بالا می‌کشید، انگشت شستتان بیرون می زند؛
    آن را پایین می‌کشید شانه‌هایتان از سرما می لرزد...

    آدم های وسواس؛
    مدام در حال تست اندازه پتو هستند و زندگی را نمی فهمند!

    ولی‌ آدم‌های شاد؛
    زانوهای خود را کمی‌ خم میکنند و شب راحتی‌ را سپری می کنند.


    روز و روزگارتون خوش...

  • ۱ پسندیدم
  • ۱ نظر
    • چهارشنبه ۲۶ اسفند ۹۴

    سربند یا زهرا...

    هیچ کس در دوران دفاع مقدس به رزمندگان نگفت که رمز "یا زهرا"برای حملاتتان بگذارید یا سربند"یا زهرا"ببندید..
    اما در دوران دفاع مقدس ،اسم مبارک حضرت زهرا(س)و حضرت بقیه الله(عجل الله تعالی فرجه الشریف)از همه ی نامهای دیگر بیشتر مطرح است...این نشانه توجه آن بانوی دو عالم است.  
    " امام خامنه ای"
  • ۰ پسندیدم
  • ۱ نظر
    • يكشنبه ۲۳ اسفند ۹۴

    یه جمله رو قاب کنیم بزنیم گوشه ی ذهنمون

    یه جمله رو قاب کنیم بزنیم گوشه ی ذهنمون
    تا هر وقت خواستیم عملی انجام بدیم
    یه نگاهی به این تابلو بندازیم :

    دونه
    دونه
    گناه
    « من »
    لحظه
    لحظه
    ظهور
    مهدی فاطمه (عج)
    رو
    عقب
    میندازه
    . . .

  • ۲ پسندیدم
  • ۳ نظر
    • جمعه ۲۱ اسفند ۹۴

    مولا جان...بیا توافقنامه امضا کنیم


     مولا جان...
     
     بیا توافقنامه امضا کنیم،

    من رآکتور قلبم  را به نامت میکنم،

    تو هم تحریم چشمانت  را از من بردار ...!

     مهدی جان میدانی آقاجان

    خواب مانده ایم ازهمان روز اول

    همان روز در سقیفه، همان موقع کنار در خانه

    میدانی اگر خواب نبودیم کار به پهلوی مادر نمیرسید

    به خار در چشمان پدر نمیرسید ،به جگرِ سوخته مجتبی

    به ظهر عاشورا ،به زندان ،به زهر

    وبه غربت یتیمی نمیرسید
     
    اگرخواب نبودیم کار به انتظار شما نمیرسید...

    💕 یاصاحب الزمان 💕 
    یک طرف دست دعا و یک طرف بارگناه…

    این تناقض ها نمک پاشیده روی زخمتان...

     الهی العفو..

  • ۱ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • جمعه ۲۱ اسفند ۹۴

    شین مثل شهید...

    شین مثل شهید

    این روزها خیابان های شلوغ شهر بوی عید و اسکناس های نو میدهد !
    همهمه ی مردم شهر در بازارهای رنگارنگ ، ما را یاد خیلی چیزها می اندازد ، از شادی و شوق کودکانه بچه های شهر تا اشکها و نگاه های مضطرب

    ریحانه و فاطمه ومحمدو...

    داشت فراموشم می شد که آرامش و امنیت مثال زدنی این روزهای ایران اسلامی در عمق منطقه پرآشوب غرب آسیا ، نعمتی بزرگ و البته گرانیست که براحتی میسر نشده است !
    برای امنیت و آرامش و شور و نشاط این روزهای کشورمان بهای گزافی پرداخت شده !

    میدانید چه بهایی؟
    بهایی به سنگینی و گزافی خون جوانان کشورمان ، بهایی به قیمت داغدار شدن مادران و پدران و خانواده شهیدان
    زهره وند ،مسلمی،عربی و انصاری...
    و سنگین تر از اینها ، به بهای یتیم شدن فرزندانشان...

    یادگاران شهید عید آمده اما بابا نیامده! بابا رفته !
    همه سفره هفت سین می چینند و دورش مینشینند ، اما سفره تو از سفره همه ما زیباتر است!
    قرآن و تو و مامان و عکس بابا و آینه ای که دوباره عکس بابا را نشان میدهد!

    اما ! غصه نخورید اگر حالا بابا فقط یک عکس است ، خدایی هست که مهربانتر از باباست مهربانتر از مامان است و او امسال کنار عکس بابا می نشیند و شما را در آغوش می گیرد.
    او بیش از پیش شما را دوست دارد و هوای شما را دارد.

    سفره عید شما امسال خدا دارد ! چیزی که سفره خیلی ها ندارد !
    هفت سین شما امسال هفت شین میشود ;
    شین اول  شهیدتان
    شین دوم  شور و حال شماست
    شین سوم  شقایق سرخی که از خون بابایتان دمیده
    شین چهارم  شبنمی که بر چشمان مادرانتان نشسته!
    شین پنجم  شادی است که از خانه دل شما پر کشیده
    شین ششم  شکسته شدن دل شما با شنیدن اسم بابا
    و شین آخر  شعور کودکانه شماست که هر کسی ندارد!

    ریحانه ها ومحمد های عزیز...

     امسال میخواهیم به یاد بابای قهرمانتان و مثل شما سفره عیدمان را هفت شین بچینیم!
    اما شین اول و آخر سفره ما شرمندگیست !
    شرمندگی در مقابل خون پاک شهیدان
    محمد زهره وند !
    سعید مسلمی !
    علی اکبر عربی !
    و حمیدرضا انصاری !
    آری شرمنده ایم ، ما نمیتوانم در محضر نگاه های معصومانه و نگران شما خانواده های این عزیزان حتی حضور یابیم !
    شرمنده ایم که حتی جرأت حضور برای تبریک عیدت را هم نداریم ، هر چه با خود فکر میکنیم نمیدانیم اگر این روزها با شما ها روبرو شدیم چه بگوییم ؟
    بگوییم شرمنده ایم که با فرزندانمان آمده ایم خرید عید! آمده ایم برایش ماهی رنگی بخریم و شرمنده ایم که امسال بابای عزیزتان نیست که نازتان را بکشد ; بابایتان نیست که شما را بغل کند و برایتان ماهی رنگی و هفت سین خوشکل بخرد ; بگوییم شرمنده ایم که نمیتوانیم راهشان را ادامه دهیم

    ای خانواده های محترم شهدا !
    ما را حلال کنید ، تک تک ما را حلال کنید که امنیت و آرامشمان به قیمت یتیم شدن و از دست دادن عزیزانتان فراهم شده !

    و بدانید مردم این مرز و بوم بامعرفت هستند ،
    و قدردان صبوری های شما هستند  و هرگز از جان گذشتگی عزیزانتان را فراموش نمیکنند!

    تقدیم به :
    بازماندگان شهدای مدافع حرم استان مرکزی

    telegram.me/Modafean_Markazi



  • ۱ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • يكشنبه ۱۶ اسفند ۹۴

    دل نوشت...

    حرف هایمان پر شده از ریا و تظاهر ...
    برای رسیدن به شهادت فقط دعاکردن را یاد گرفته ایم!
    گفتیم راهتان را ادامه میدهیم ولی...
    دچار غلط املایی شدیم! راحت ادامه دادیم
    شرمنده ... نه.... بی عرضه ایم.
    که از شما فقط نامی بر روی خیابان ها و کوچه ها مانده...
    وکسی شما "امامزادگان عشق"را نمیشناسد.

    نمیدانم چگونه میخواهیم جواب بدن بی سر همت را بدهیم؟؟؟
    چگونه میخواهیم به صورت حاج احمد متوسلیان نگاه کنیم؟؟؟
    و یا به آن طفل 13 ساله ای که زیر تانک رفت چه میخواهیم بگوییم؟؟؟
    آری... تک تک شهدا گردنمان حق دارند و جلویمان را میگیرند...

    افسوس که شهدا را فراموش کرده ایم و در زندگی دنیایی غرق شده ایم...

    افسوس که سیره شهدا را در زندگی عملی نمیکنیم...

    و صد افسوس از اینکه به نگهبانی از این دل مشغول نیستیم  و عاشق خدا نشدیم...

    "
    یقین کنیداگر عاشق شویم خدا ما را برای خودش سوا میکند و به جمع شهدا میبرد"

     اللهم الرزقنا توفیق الشهادت بحق سیده زینب (س)


    تنها کانال رسمی شهدای مدافعان حرم استان مرکزی  telegram.me/Modafean_Markazi

  • ۰ نظر
    • چهارشنبه ۱۲ اسفند ۹۴

    جاده لغزنده است

    در جاده های انقلاب ،روی تابلویی نوشته بود:

    جاده لغزنده است
    دشمنان مشغول کارند!
    با احتیاط برانید
    سبقت ممنوع...
    دیر رسیدن به پست و مقام بهتر از هرگز نرسیدن به "امام زمان" است...
    حداکثر سرعت مجاز سرعت حرکت "ولی فقیه" است...
    اگر پشتیبان "ولایت فقیه" نیستید لااقل کمربند "دشمن" را نبندید!
    کمربند امن ولایت را محکم ببندید...
    با دنده لج حرکت نکنید تا در دست انداز شیطان نیفتید

    و با وضو حرکت کنید
                             این جاده مطهر به خون شهدا ومعطر به عطر ولایت است...

  • ۱ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • سه شنبه ۱۱ اسفند ۹۴

    کوچه هایمان را به نامشان کردیم

    رفتند تا وظیفه خود را ادا کنند
    خود را فدای ماندن ما و شما کنند
    ما مانده ایم و بار گناهی که می کشیم
    امروز دعا کنیم که شهیدان دعا کنند

    این کوچولوی ناز ریحانه خانوم زهره وند،دختر شهید محمد زهره وند

    کوچه هایمان را به نامشان کردیم ، که هرگاه نشانی منزلمان را می دهیم

    بدانیم

    از گذرگاه خون کدام شهید است که با آرامش به خانه می رسیم


  • ۱ پسندیدم
  • ۱ نظر
    • سه شنبه ۱۱ اسفند ۹۴

    ایام شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)تسلیت باد...

    مه در محاق رفت و دل آسمان گرفت

    خورشید تیره گشت وزمین و زمان گرفت

    ناموس حق چو گشت شهید از جفای خصم

    در بارگاه قدس دل عرشیان گرفت...


  • ۳ پسندیدم
  • ۲ نظر
    • يكشنبه ۲ اسفند ۹۴

    شبهه هتک حرمت فاطمه و غیرت علی علیه السلام + اسناد

    شبهه ای قدیمی در مورد حادثه تاریخی حمله به درب خانه حضرت علی علیه السلام و لطمه بر حضرت زهرا سلام الله علیها وجود دارد که در این صحنه چرا امیرالمومنین علیه السلام کاری نکرد و ساکت ماند؟ مگر غیرت علوی اجازه می دهد که همسرش مورد تعرض مهاجمان قرار گیرد؟

    موافقان این شبهه که در شیعه و سنی وجود دارند، سعی بر انکار واقعه تاریخی داشته و رحلت حضرت زهرا را ناشی از بیماری بعد از وفات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می دانند. این افراد دلائلی چون:

    1) مژده پیامبر صل الله علیه و آله و سلم به ایشان مبنی بر اینکه که شما اولین کسی هستی که در بهشت به من ملحق می شوی.

    2) حضرت فاطمه سلام الله علیها چون پدرشان را بسیار دوست می داشتند برایشان بسیار گریه می کردند و مرتب آرزوی مرگ برای خودشان می کردند.

    3) حضرت زهرا سلام الله علیها و خواهرانشان زینب و رقیه همگی در سنین نوجوانی از دنیا رفتند . بنابر این وفات خاص حضرت زهرا سلام الله علیها نبود بلکه تمامی دختران پیامبر اسلام در نوجوانی رحلت کردند.

    4)فرض کنیم یکی از صحابه چنین کاری کرده باشد. آیا این توهین به علی علیه السلام نیست که شخصی، همسر او را به قتل برساند و او ساکت بماند. 4)بر فرض که شخصی چنین کاری کرده باشد، آیا صدها صحابی رسول خدا که در رکاب او جنگیده بودند اینقدر بی غیرت شدند که دختر پیامبرشان را فردی به قتل برساند و همه ساکت بمانند.

    5) از طریق راویان مورد اعتماد روایت نشدن و ... ؛ را بهانه ای برای رد رخدادهای تاریخی نموده و این تفاوت ها را نشانه این می دانند که حضرت زهرا سلام الله علیها با بیماری از دنیا رفتند نه با قتل!!

    اما در پاسخ به این شبهه، لازم است با دو رویکرد به این واقعه توجه شود. اول، رویکرد تاریخی و بررسی سندی این حادثه، دوم، رویکرد تحلیل سیاسی این حادثه در بستر وقایع پس از رحلت پیامبر اکرم؛

    رویکرد تاریخی

    اولا، حادثه آتش زدن درب خانه امیرالمومنین و لطمه به فاطمه زهرا در این واقعه وجود تاریخی دارد که بسیاری از کتب تاریخی اهل سنت هم به آن اشاره کرده اند.

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • يكشنبه ۲ اسفند ۹۴

    در دفاع از حرم شهید شد...شهید حمید رضا انصاری...

    شهید حمید رضا انصاری سومین شهیدی بود که به قافله ی شهدای شهر اراک پیوست...

    شهید سردار "حمیدرضا انصاری" از پاسداران و پیشکسوتان سپاه روح‌الله، در دفاع از حرم حضرت زینب(سلام الله علیها) به دست گروهک تروریستی به فیض عظیم شهادت نائل آمد .

    این شهید والامقام از پیشکسوتان ۸ سال دفاع مقدس و عضو سابق اطلاعات عملیات لشکر ۱۷ علی‌بن ابیطالب(ع) بود که از قافله شهدا جای مانده بود ولی همواره شوق و آرزوی شهادت را در وجود خود می‌پروراند.

    مدافع حرم حمید رضا انصاری که مدتی قبل برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) عازم سوریه شده بود حین مبارزه با تروریست‌های تکفیری به شهادت رسید.

  • ۱ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • شنبه ۱ اسفند ۹۴