صدای پای باران

می نویسم برای آنکس که به زودی می بارد...

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مرگ بر آمریکا» ثبت شده است

تا نقطه ضعف هست؛ دشمنی هم هست

تا نقطه ضعف هست؛ دشمنی هم هست

 در اولین روز بهار ۹۲ رهبر انقلاب برای بار دوم، اظهارنظر مهمی درباره‌ی تحریم‌های هدفمند #آمریکا کردند. «بله، تحریم‌ها اثر گذاشت، منتها نه آن اثری را که دشمن می‌خواست... این یک اشکال اساسی در خود ما است. #اقتصاد ما دچار این اشکال است که وابسته‌ی به نفت است. ما باید اقتصاد خودمان را از #نفت جدا کنیم؛ دولت‌های ما در برنامه‌های اساسی خودشان این را بگنجانند. من هفده هجده سال قبل به دولتی که در آن زمان سر کار بود و به مسئولان گفتم کاری کنید که ما هر وقت اراده کردیم، بتوانیم درِ چاه‌های نفت را ببندیم. آقایانِ به قول خودشان #تکنوکرات لبخند انکار زدند که مگر می‌شود!؟ بله، می‌شود؛ باید دنبال کرد، باید اقدام کرد، باید برنامه‌ریزی کرد. وقتی برنامه‌ی اقتصادی یک کشور به یک نقطه‌ی خاص متصل و وابسته باشد، دشمنان روی آن نقطه‌ی خاص تمرکز پیدا می‌کنند.» «از نظر دشمن، اقتصاد کشور یک نقطه‌ی ضعفی است که [او] می‌تواند با تکیه‌ی بر آن نقطه‌ی ضعف، مقاصد سوء خودش را در مورد کشور عزیز ما و در مورد جمهوری اسلامی اِعمال بکند؛ باید روی اقتصاد [کار کرد]. من گفتم #اقتصاد_مقاومتی، یعنی اقتصادی که از درون می‌جوشد و احتیاج ما را به دیگران کم می‌کند و استحکام کشور را در مقابل تکانه‌های خارجی افزایش می‌دهد.» واقعیت این است که «سیاست نفت و بالا پایین شدن نفت، دست دیگران است؛ نفت مال ما است امّا اختیارش دست دیگران است.» به‌همین دلیل «باید اقتصاد را از نفت خلاص کنیم و این هدف مهم با توجه به امکانات، ظرفیت‌ها و نیروی انسانی کشور تحقق‌پذیر است، همان‌گونه که برخی کشورهای بدون نفت، این کار را کرده‌اند.»

 اگر همانطور که رهبرانقلاب گفته‌اند، هدف میان‌مدت دشمن، «مسئله‌ی اقتصاد کشور است» و «اقتصاد بایستی حرکت نکند، #معیشت مردم بایستی لنگ بماند، کار و تولید باید در کشور پایین بماند، بیکاری باید به‌عنوان یک بلا در کشور عمومیت پیدا کند» که مردم «از جمهوری اسلامی و از نظام اسلامی به‌خاطر مشکلات معیشتی ناامید و مأیوس بشوند»، آنگاه ضرورت پرداخت مستمر به این بخش، و ترمیم نواقص و معایب موجود اهمیت می‌یابد. بی‌شک تا زمانی که به اقتصاد منهای نفت - به‌عنوان یکی از ابزارهای قدرت کشور- نرسیم «دشمنی دشمن ادامه هم خواهد داشت تا هنگامی‌که مأیوس شوند... باید به جایی برسیم که دشمن احساس کند نمی‌تواند؛ باید مأیوس شود. آن‌گاه دشمنی‌ها به پایان خواهد رسید و یا کم خواهد شد. تا وقتی دشمن امیدوار باشد که می‌تواند نظام اسلامی را ریشه‌کن کند، تلاش خواهد کرد و ضربه وارد خواهد آورد. همه‌ی همّت ما باید این باشد که آن‌چنان ساخت را مستحکم کنیم که دشمن احساس کند هر تیغی وارد بیاورد، تیغش کُند و به ضرر خودش تمام خواهد شد و هر گلوله‌ای بزند، به طرف خودش کمانه خواهد کرد.»

(برگرفته از خط حزب الله)

 ای کاش کمی گوش به فرامین سراسر حق و دلسوزانه پدر امت میدادیم...

  • ۰ پسندیدم
  • ۱ نظر
    • شنبه ۲۲ مهر ۹۶

    درسی که باید از ترامپ بگیریم!

    درسی که از ترامپ باید بگیریم!

    🔸ترامپ دیشب حرفی از پاره کردن برجام نزد. حتی نگفت که از برجام خارج می‌شویم. اما تقریبا همه و همه فهمیدند که کار برجام تمام شده. این قرتی‌بازی که برجام یک معاهده چندجانبه است و کشورهای اروپایی هم دخیلند و این‌ها، حرف مفت است که همه می‌دانیم و همه می‌دانند که نوک تیز منازعات هسته‌ای، بین ایران بود و آمریکا و حالا هم ایران و هم آمریکا، خوب می‌دانند که برجام به فنا رفته..
    بگذریم!
    🔸هدف این نوشته، بررسی درسی است که باید از ترامپ بگیریم که ترامپ و ما ادراک ما الترامپ!
    🔸خیلی‌ها به‌حسب ماله‌کشی گفته‌اند که ترامپ دیوانه است که خب نیست. ترامپ اتفاقا مرد محاسبه است و طراحی راهبردهایی برای انتفاع بیشتر از موضوعات. چه انتفاع شخصی و چه انتفاع سازمانی و حالا که رئیس‌جمهور شده، انتفاع ملی..
    🔸در طول یک‌سالی که از ریاست‌جمهوری‌اش گذشته، نشسته، خوب بررسی کرده، محاسبه کرده و دیده که هرچند از برجام منافع سیاسی و امنیتی خیلی خیلی خیلی زیادی نصیب آمریکا شده، اما منافع اقتصادی برجام خیلی باب میل سفره مردم آمریکا نبوده و می‌شده از برجام و این تیم برجامیست ایرانی، بیشتر از این‌ها کَند و قبلی‌ها نکندند و حالا اوست که باید بکند..
    🔸نتیجه اینکه بی‌هیچ تعارفی و بی‌هیچ قید و بندی و بدون درنظر گرفتن قرشمال‌بازی‌های روابط بین‌الملل و حقوق بین‌الملل، با دوپا روی دوش برجام نشسته و...!
    🔸طبیعتا این‌طرف ماجرا از جانب دولت هم خب آب قطع است و خیلی امکان شستشوی گند جدید برجام و ماله‌کشیدن بر وضعیت جدید نیست..
    🔸به همین سادگی، ترامپ به ما یاد داده که برای منافع، خاصه منافع ملی، باید از خیلی چیزها گذشت. خیلی چیزهایی که شاید روی کاغذ ارزش داشته باشند اما در عالم واقع، شوخی‌اند. خاصه اگر آمریکا باشی!
    🔸مثلا بگذار بگویند ترامپ دیوانه است. مهم نیست. بگویند بی‌سواد است. مهم نیست. بگویند قواعد دیپلماسی را نمی‌فهمد. مهم نیست. و خیلی چیزهای دیگر که گفته‌اند و می‌گویند و خواهند گفت که طبیعتا مهم نیست.
    🔸مهم این است که ترامپ بتواند از مسیر این گذر از بی‌اهمیت‌ها، منافع آمریکا را بیشتر از قبل تأمین کند. ولو به قیمت خیلی شوخی‌های بی‌مزه با قواعد بین‌المللی..
    🔸من مقایسه نمی‌کنم اما گاهی دوست دارم کاش مثلا بعضی مسئولین ما، در هر نهادی و در هر سطحی، کمی مثل ترامپ، قائل به منافع ملت و کشور باشند نه قائل به این رویه‌های معیوب یک‌طرفه حقوقی و ارتباطی بین‌المللی. راحت از شرط و شروط‌ها بگذرند و منافع را اولویت دهند نه اعتبار را و نه کلاس کار را و نه شیک و مجلسی بودن کار را..
    🔸راستی! نه فقط مسئولین، گمانم ماها هم باید کمی از ترامپ بیشتر یاد بگیریم. یاد بگیریم که برای منافع خود، بازی نکنیم، تلاش کنیم!

    @faslekhoon
    @www_snn_ir

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • شنبه ۲۲ مهر ۹۶

    عکس نوشته های سیاسی(آمریکا)

    بیشتر ببینید در : ندای یک بسیجی عاشق

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • چهارشنبه ۲ دی ۹۴

    خلاصه ای از بیانات آقا در دیدار با دانشجویان ودانش آموزان

    بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌
    والحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الطّیّبین الطّاهرین المعصومین. السّلام علی الحسین و علی علیّ‌بن‌الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.

    ...

     این روزها روزهای زینب کبرا است (سلام‌الله‌علیها) و زینب کبرا (سلام‌الله‌علیها) همان کسی است که ماجرای عاشورا را زنده نگه داشت، مانع شد از اینکه این ماجرا در خلال افسونهای سیاسی دستگاه حاکم آن روز از بین برود و فراموش شود یا در تاریخ کهنه شود؛ مسئله را زینب کبرا (سلام‌الله‌علیها) زنده نگه داشت؛ بنابراین روزهای مهمّی است.

     برهه‌ی تاریخی ما هم برهه‌ی تاریخی مهمّی است؛ ملّت ایران در حال تثبیت عزّت خود و در راه ترسیم نقشه‌ی کلان پیشرفت خود به سمت آرمانها است. بنابراین آگاهی جوانها مهم است، بصیرت نسبت به وضعیّت موجود مهم است و این جمع، فرصتی است برای اینکه در این زمینه‌ها قدری صحبت بشود.



     اوّلاً این نکته را عرض بکنیم که این، پایه‌ی خیلی از بحثهای ما است، مبارزه‌ی با استکبار در انقلاب اسلامی و در میان ملّت ما یک حرکت معقول و منطقی و دارای پشتوانه‌ی علمی، و یک حرکت خردمندانه است، برخلاف آنچه بعضی میخواهند وانمود بکنند که این یک حرکت شعاری است، احساساتی است، متّکی به منطق و عقلانیّت نیست، بعکس، حرکت ملّت ایران یک حرکت متّکی به عقلانیّت است. از دین و آیه‌ی قرآن و آنچه الهام دینی است فعلاً صرف‌نظر میکنیم؛ «اَشِدّآءُ عَلَی الکُفّار» و «رُحَمآءُ بَینَهُم»(۱) و «قاتِلوا اَئِمَّةَ الکُفر»(۲) را فعلاً کنار میگذاریم، چون کسانی به این چیزها معتقد هم نیستند یا باور هم ندارند؛ به تجربه‌ی ملّت ایران تکیه میکنیم.

     حادثه‌ای در کشور ما در سال ۱۳۳۲ اتّفاق افتاد -حادثه‌ی بیست‌وهشتم مرداد- که یکی از حوادثی است که ملّت ایران را با تجربه‌ها آمیخته میکند، مانع از خطا و اشتباه دیدِ او میشود؛ در این حادثه یک تجربه‌ی بزرگ برای ملّت ایران به وجود آمد، این تجربه را هرگز نباید فراموش کرد؛ بله، از سال ۳۲ تا حالا شصت سال میگذرد.
    اوّلاً در خلال این شصت سال این قبیل حوادث تکرار شده است، ثانیاً حادثه‌ی تاریخی وقتی حامل درس است، گذشت زمان تأثیری ندارد و باید از آن درس گرفت. حادثه از این قرار بود که دولت مصدّق که نفت را، منبع ثروت ملّی کشور را از چنگ انگلیسی‌ها و از دست انگلیسی‌ها با کمک افرادی که بودند -مرحوم آیت‌الله کاشانی و دیگران- توانست خارج کند، یک اشتباه تاریخی انجام داد و آن تکیه‌ی به آمریکا بود. در مقابلِ دشمنی انگلیس‌ها، فکر کرد باید یک پشتیبانی در عرصه‌ی بین‌المللی داشته باشد، این پشتیبان آن روز از نظر او آمریکا بود؛ به آمریکایی‌ها اعتماد کرد؛ امید او به آمریکایی‌ها بود. از این خوش‌بینی و ساده‌اندیشی، آمریکایی‌ها استفاده کردند، [کودتای‌] بیست‌وهشتم مرداد را به راه انداختند. یک مأمور آمریکایی با نام و نشان مشخّص که کاملاً مضبوط [است] و ما می‌شناسیم، میدانیم -اسمش هم در تاریخ هست- بلند شد آمد اینجا؛ آمریکایی بود، رفت در سفارت انگلیس یا در سفارت یک کشور غربی یا شاید هم کانادا مستقر شد و پولی را که آورده بود تقسیم کرد، افرادی را با خودش همراه کرد؛ عناصر و عوامل داخلی خائن هم وجود داشتند؛ کودتای بیست‌وهشتم مرداد را راه انداخت و همه‌ی زحماتی را که ملّت ایران در ظرف دو سه سال -دوران ملّی شدن صنعت نفت- کشیده بودند، بر باد داد. مصدّق را هم گرفتند، بردند زندانی کردند و محمّدرضای پهلوی را که از ایران فرار کرده بود، برگرداندند، به سلطنت نشاندند؛ و ۲۵ سال از سال ۳۲ تا سال ۵۷ این ملّت، زیر یوغ حکومت تحمیلی و وابسته‌ی پهلوی به انواع خفّتها، انواع فشارها، انواع سختی‌ها مبتلا شد؛ آمریکایی‌ها [این کار را] کردند.
    مستشاران نظامی‌شان ارتش ما را تصرّف کردند، عوامل اقتصادی‌شان سیاستهای اقتصادی خود را پیش بردند؛ علاوه بر اینها -اینها کارهای ظاهری و مشهود بود- کارهای غیرمشهودی کردند که هنوز تحلیلگران ما متأسّفانه نرسیده‌اند که به حرکات غیرمشهودِ در جهت نابودی ثروتهای معنوی و انسانی ملّت ایران که از طرف آمریکایی‌ها در ایران در این ۲۵ سال انجام گرفت، رسیدگی کنند؛ هنوز نتوانسته‌اند. اینها مسائلی است که جای تحقیق دارد و جای دنبال‌گیری دارد.
     ۲۵ سال اختناق، فشار بر ملّت ایران، ضایع کردن منابع انسانی این کشور، غارت منابع طبیعیِ این کشور، بدنام کردن ملّت ایران در میان ملّتهای مسلمان در منطقه، کارهایی بود که آمریکایی‌ها در این مدّت کردند. چقدر انسانها کشته شدند، چقدر انسانها زندان رفتند، چقدر انسانها شکنجه شدند، در داخل کشور چه سیاستهای خائنانه‌ای علیه ملّت ایران انجام گرفت که همه در سایه‌ی حضور آمریکایی‌ها و حضور دولت دست‌نشانده‌ی آمریکایی‌ها در ایران [بود] و به‌خاطر اعتمادی که آن روز، آن آقا از روی ساده‌اندیشی به آمریکا کرد.

    خب، ملّتها در مقابل حوادث دوجورند؛ بعضی از ملّتها حادثه را، سختی را، شکنجه را لمس میکنند امّا نمیتوانند یک تحلیل و یک جمع‌بندی درستی برای خودشان به وجود بیاورند که این جمع‌بندی آنها را به حرکت متقابل وادار کند؛ بعضی ملّتها این‌جورند. ملّتهایی که رهبران کارآمد و شایسته‌ای داشته باشند، نه، سختی‌ها را تحمّل میکنند امّا در کنار آن، آگاهی‌ها و بصیرتها و راه‌حل‌ها و تقویّت باورهای صحیح و منطقی را هم دنبال میکنند؛ ملّت ایران از این قبیل بود. خدای متعال تفضّل کرد، رهبری امام بزرگوار را به این ملّت به‌عنوان یک موهبت بزرگ داد، امام بزرگوار ملّت را آگاه کرد، بصیرت بخشید، سختی‌ها را خودش تحمّل کرد، زندان رفت، تبعید شد، دست برنداشت؛ بتدریج این آگاهی و بصیرت همه‌گیر شد، تا در سالهای ۵۶ و ۵۷ به شکل یک حرکت عمومی در میان ملّت ایران درآمد.
    ...


    هرجا ملّتها حرکت کنند، ایستادگی کنند، صبر و مقاومت نشان بدهند، پیروزی قطعی است؛ همه‌جا همین‌جور است. اشکال کار مبارزاتی که به شکست می‌انجامد، این است که یا ملّتها طاقت ندارند و ایستادگی نمیکنند، یا رهبرانی که بتوانند اینها را درست اداره کنند ندارند.
    ...
    (رهبر انقلاب پس از این سخنان به حرکت عظیم وانقلاب مردم ایران با اتکا به خداوند اشاره کردندو به شرح مثال هایی از دخالت ها ومخالفت های آمریکا در جریان انقلاب پرداختند. سپس بیان کردند:..)

    لذا در طول این ۳۶ سال یا ۳۷ سال، آمریکایی‌ها هر کاری علیه انقلاب کردند، شکست خوردند؛ بعد از این هم ان‌شاءالله شکست خواهند خورد. هدف از این حرف این است که ما به‌عنوان ملّت ایران، به‌عنوان مردمی که کشورمان را دوست داریم، به‌عنوان مردمی که برای خودمان یک آینده‌ای ترسیم کرده‌ایم که میخواهیم خودمان را به آن آینده برسانیم، آمریکا را بشناسیم؛ هدف این است.


     یکی از کارهای آمریکایی‌ها در این سالهای آخر، این است که کسانی را وادار کنند به بَزَک‌کردن چهره‌ی آمریکا؛ به اینکه این‌جور وانمود بکنند که آمریکایی‌ها اگر هم یک روزی دشمن بودند، امروز دیگر دشمنی نمیکنند؛ هدف این است. هدف این است که چهره‌ی دشمن برای ملّت ایران پنهان بماند تا از دشمنی او غفلت بشود و او بتواند دشمنی خودش را اعمال کند و خنجر را از پشت فرو کند؛ هدف این است. یک عدّه‌ای البتّه مغرضانه این کار را میکنند، یک عدّه‌ای هم از روی ساده‌لوحی این کار را میکنند. واقعیّت قضیّه این است که اهداف آمریکا نسبت به جمهوری اسلامی هیچ تغییر نکرده است؛ هیچ تغییر نکرده. امروز هم اگر بتوانند جمهوری اسلامی را نابود کنند، یک لحظه تأمّل نمیکنند؛ منتها نمیتوانند و ان‌شاءالله با همّت شما جوانها، با پیشرفت شما جوانها، با گسترش و عمق بصیرت ملّت ایران، در آینده هم نخواهند توانست این کار را بکنند. همه‌ی برنامه‌های آنها متوجّه به این قضیّه است؛ البتّه در عالم سیاست و در عالم گفتگو، جور دیگری حرف میزنند؛ آنجایی که لازم است، نرمش در گفتار هم نشان میدهند، امّا باطن قضیّه این است؛ باطن قضیّه این است. این را ملّت ایران نباید فراموش بکنند.



    جمهوری اسلامی به برکت تمسّک به اسلام، به برکت تکیه‌ی به مردم، به برکت بصیرت و آگاهی‌ای که مردم ما بحمدالله دارند، نه فقط ثبات دارد و ایستادگی کرده است بلکه پیشرفت کرده است؛ ما پیشرفت کرده‌ایم. در همین قضیّه‌ی مذاکرات هسته‌ای، این پیشرفت ملّت ایران بود که قدرتهای مدّعی را وادار کرد بیایند دست در دست هم بگذارند، همه در مقابل ملّت ایران بنشینند؛ آن تدابیر خصمانه را علیه ملّت ایران به‌کار ببرند، شاید ملّت ایران را از پا بیندازند؛ این قدرت ملّت ایران است.
    ...
     من توصیه‌ام به جوانها این است که اوّلاً جوانهای دانشجو و دانش‌آموز تحصیلات را خوب دنبال بکنند. علم وسیله‌ی قدرت است؛ یکی از مهم‌ترین مؤلّفه‌های قدرت ملّی، عبارت است از دانش؛ علم را دنبال بکنند؛ اهداف عمومی را بر خواسته‌های شخصی مقدّم بدارند؛ بصیرت خودشان را نسبت به اوضاع کنونی، نسبت به گذشته‌ی تاریخیِ نزدیک، روزبه‌روز افزایش بدهند و بتوانند صحنه‌ی امروز دنیا را مشاهده بکنند.
    ...
    این را من به شما عرض بکنم؛ ملّتها تحت تأثیر حرکت ملّت ایرانند و این در دنیا مشهود است؛ بالخصوص در دنیای اسلام مشهود است؛ برای ملّت ایران، برای بزرگان انقلاب، برای شخص امام بزرگوار ما آن‌چنان تکریمی و احترامی قائلند که برای هیچ‌کس دیگر قائل نیستند؛ این به‌خاطر این است که این صدای رسا به گوش آنها میرسد؛ این صدای رسا را از دست ندهید.(۷) و این را بدانید که این شعار شما، «مرگ بر آمریکا»ی شما، این فریادی که ملّت ایران میکشند، این دارای یک پشتوانه و عقبه‌ی منطقی و قوی است؛ دارای پشتوانه‌ی عقلانی است. معلوم هم هست که مراد از «مرگ بر آمریکا»، مرگ بر ملّت آمریکا نیست، ملّت آمریکا هم مثل بقیّه‌ی ملّتها [هستند]، یعنی مرگ بر سیاستهای آمریکا، مرگ بر استکبار؛ معنایش این است، این دارای پشتوانه‌ی عقلانی است؛ قانون اساسی ما به این ناطق است، تفکّرات اصولی و عمیق و منطقی بر این ناطق است و این را برای هر ملّتی که تشریح بکنیم، آن را می‌پسندند و میپذیرند و قبول میکنند.

     بحمدالله جمهوری اسلامی راه خودش را باز کرده است و دارد پیش میرود. من تردیدی ندارم در اینکه شما جوانهای عزیز روزهایی را خواهید دید که بسیاری از این آرمانهای بلندی که جمهوری اسلامی در کشور شما ترسیم کرده است، در زندگی شما تحقّق پیدا کرده است؛ شک ندارم که آینده این‌جور است و شما خواهید توانست ان‌شاءالله کشورتان را بسازید و خواهید توانست که الهام‌بخش ملّتهای دیگر بشوید و خواهید توانست به توفیق الهی این غولهای وحشتی که ملّتها را میترسانند از پا بیندازید و ملّتها را ان‌شاءالله از زیر سایه‌ی رعب و وحشت اینها آزاد کنید؛ این را شما جوانها قطعاً به توفیق الهی خواهید دید، به‌شرط اینکه این راه را ادامه بدهید، به‌شرط اینکه با ایمان و با امید حرکت بکنید و بصیرت را، بصیرت را از دست ندهید و در همه‌ی قضایای گوناگون کشور -که حالا مسائل فراوانی داریم که بعدها هم به آنها میپردازیم- معیارها و ملاکهای اصلی را در نظر داشته باشید که این موجب میشود که ان‌شاءالله راه را درست حرکت کنید.

     از خدای متعال درخواست میکنیم شهیدان عزیز ما را با پیغمبر محشور کند؛ امام بزرگوار ما را با اولیائش محشور کند؛ و جوانان عزیز ما را ان‌شاءالله روزبه‌روز به سمت اهداف عالیه موفّق‌تر و پیروزتر پیش ببرد.

    والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته‌
     
    ۱) سوره‌ی فتح، بخشی از آیه‌ی ۲۹؛ «... بر کافران، سخت‌گیر [و] با همدیگر مهربانند ...»
    ۲) سوره‌ی توبه، بخشی از آیه‌ی ۱۲؛ «... با پیشوایان کفر بجنگید ...»
  • ۰ پسندیدم
  • ۱ نظر
    • جمعه ۱۵ آبان ۹۴

    چرا با مرگ برآمریکا مخالفند؟؟

    درباره تاریخ افتخار آمیز استکبارستیزی ملت ایران؛

    "مرگ بر آمریکا" شعاری آزموده شده

    باراک اوباما در مجمع عمومی سازمان ملل گفت: «مردم ایران از تاریخی افتخارآمیز برخوردارند. اما شعار «مرگ بر آمریکا» برای آنها شغل و امنیت ایجاد نمی‌کند. اگر ایران مسیر دیگری را انتخاب کرد، آن مسیر برای امنیت منطقه، برای مردم ایران و جهان خوب خواهد بود.» اما چرا اوباما، به دنبال ایرانِ بدون «مرگ بر آمریکا» است؟ پاسخ به این سؤال در کلام امام خمینی رحمه‌الله‌علیه نهفته است که «ما همه‌ی شعارهایمان را با عمل محک زده‌ایم» (۶۷/۱۲/۰۳). لذا می‌دانیم که:

    ۱. «مرگ بر آمریکا» شعاری برگرفته از ذهنیت تاریخی ایرانی‌ها نسبت به رفتارهای استکباری حاکمیت آمریکا بوده که تاکنون استمرار هم داشته است. کاپیتالاسیون، شلیک به هواپیمای مسافربری، کودتای نوژه و... . و حتی «یکی از برکات همین مذاکرات اخیر این بود که دشمنی آمریکایی‌ها... با ایران و ایرانی، با اسلام و مسلمین آشکار شد.»(۹۲/۱۰/۱۹) در واقع «مرگ بر آمریکا را کسی به ملت ایران یاد نداد.»(۷۳/۰۸/۱۱) و این شعار، زبان حال و حرف دل ملت‌های مظلوم و مستضعف جهان بوده است.

    ۲. راستی اگر شعار مرگ بر آمریکا کارآمد نیست و اگر در عمل جواب نداده، پس چرا نظام سلطه به‌دنبال حذف یک شعار «بی‌اثر و بی‌عمل» است؟ آیا تقاضای حذف این شعار به اینکه «امروز در خیلی از کشورها صدای مرگ بر آمریکا بلند میشود» برنمی‌گردد؟ آیا هدف نظام سلطه این نیست که با تغییر ذهنیت مردمی که «شاخِ ابرقدرتىِ ابرقدرت‌ها» را شکسته‌اند، ملت‌های الهام‌ گرفته از حرکت ملت ایران را نسبت ادامه حرکت خود دچار تردید کنند؟ تجربه‌ی تسخیر لانه جاسوسی و حوادث مصر نشان داد که حتی «مبارزه‌ی با استبداد بدون مبارزه‌ی با آن قدرت خارجی‌ای که پشت سر دیکتاتور و مستبد قرار دارد، به جایی نمی‌رسید ... همچنان‌که در بعضی از انقلاب‌های این چند سال اخیر ملاحظه کردیم»(۹۲/۱۱/۱۹). به‌همین دلیل است که جریان غرب‌گرای داخلی تلاش می‌کند تا با «بزک» آمریکا، ماهیت استکباری او را کمرنگ کند. این جریان، دو راهبرد اصلی را دنبال می‌کند: ۱. «تحریف اصول امام خمینی رحمه‌الله‌علیه»؛ تا با «تفسیر غلط از امام» شاخص را تغییر دهند.(۹۲/۰۴/۳۰)؛ ۲. مخدوش کردن اصل استکبارستیزی. اگر این جریان بتواند ذهنیت مردم را تغییر دهد؛ به تبع آن مرز بین جبهه حق و باطل کمرنگ می‌شود، آن وقت راه نفوذ آمریکا به بهترین شکل ممکن هموار خواهد شد.


      عده‌ای سعی نکنند چهره آمریکا را بزک کنند!
    ۳. اوباما ادعا کرده که با شعار مرگ بر آمریکا امنیت بیشتر برای ایران فراهم نمی‌شود. نگاهی گذرا به وضعیت کشورهایی در منطقه که مرگ بر آمریکا نگفته‌اند و نمی‌گویند و نیز کشورهایی که آمریکا برای برقراری امنیت به آنجا ورود کرده است، میزان توّهم اوباما را نشان می‌دهد. اتفاقا امنیت ایران حاصل عمل به شعار «مرگ بر آمریکا» است که با ایجاد عمق استراتژیک، خاکریز خود را تا مرزهای رژیم اشغالگر قدس رسانده است. بیش از سه دهه مقاومت و تلاش ایران در جهت دست‌یابی به دست برتر امنیتی در منطقه، نه تنها برای خود بلکه ملجأ امنیتی بسیاری از ملت‌های منطقه است که آمریکا به بهانه‌ی تأمین امنیت وارد کشور و زندگی‌شان شده است. استحکام خط مقاومت از استمرار «مرگ بر آمریکا» ی جمهوری اسلامی ایران است و «همه‌ی این گله‌ها و ناراحتی‌ها از این است که نفوذ ایران گسترده شده»(۹۴/۰۴/۲۰) است. به‌همین دلیل مسئولین نظام اسلامی باید توجه داشته باشند تا پدیده‌های اتفاقی، "دست دادن‌ها" و «اقدامات نابجا» یی از سوی آن‌ها صورت نگیرد که برخلاف سیاست‌های کلی نظام باشد یا سبب مخدوش شدن این تصویر موفق از مبارزه با استکبار شود و در خط مقاومت منطقه هم ایجاد تذبذب و دلسردی کند. آن‌ها نباید به‌جای نقطه‌های امیدبخش «دل را به نقطه‌هاى خیالى» بسپرند.(۹۳/۱۰/۱۷)

    ۴. اوباما گفت که شعار «مرگ بر آمریکا» برای شما شغل ایجاد نمی‌کند. وی جملات مشابهی را نیز در روزهای منتهی به نوروز ۹۲ درباره‌ی اقتصاد ایران بر زبان آورده بود. البته چند ماهی از این سخنان اوباما نگذشته بود که «اختلافات سیاسیون آمریکا بر سر مسائل مربوط به بودجه‌ی دولت‌شان موجب شد شانزده هفده روز دولت آمریکا تعطیل بشود، هشتصد هزار کارمند به مرخصی اجباری»(۹۲/۰۸/۱۲) بروند. امروز ۴۷ درصد جمعیت آمریکا با احتساب بدهی‌های خود، هیچ ثروتی ندارند (ثروت صفر!)؛ چهارصد خانواده‌ی ثروتمند آمریکا، مجموعا معادل ۶۲درصد جمعیتشان ثروت دارند و... حال چگونه رییس‌جمهور این‌چنین نظام اقتصادی که خود گرفتار است، مدعی می‌شود که اگر «مرگ بر آمریکا» نگویید، وضع اقتصادی‌تان بهتر می‌شود؟ اتفاقا ملت فهمیده است که مشکلات حوزه‌ی اقتصادی و معیشتی به این دلیل است که به‌طور کامل و قاطع «مرگ بر آمریکا» را عمل نکرده‌ایم. ما هنوز در این حوزه نتوانسته‌ایم وابستگی نظری و عملی به بیرون از مرزها را قطع کنیم. اگر همان بیست سال پیش آن هشدار را شنیده بودیم که «اقتصاد ما دچار این اشکال است که وابسته‌ی به نفت است و باید خودمان را از نفت جدا کنیم.» آن «آقایانِ به قول خودشان "تکنوکرات" لبخند انکار»(۹۲/۰۱/۰۱) نمی‌زدند و کمر همت می‌بستند و اقتصاد را از آن وابستگی نجات می‌دادند؛ امروز با این مشکلات اقتصادی روبه‌رو نبودیم.   مشکلات اقتصادی ما برای گفتن «مرگ بر آمریکا» نیست بلکه برای عمل نکردن به آن است. آن "مرگ بر آمریکا"یی که نظام استبدادی شاهنشاهی را برانداخت و نظام سلطه را تحت تأثیر قرار داد، باید به ساختار و رفتار اقتصادی ما نیز جهت بدهد. کافیست یک‌بار دیگر رجوع کنیم به تجربه‌ی موفق «مرگ بر آمریکا».
  • ۱ پسندیدم
  • ۱ نظر
    • دوشنبه ۱۳ مهر ۹۴